صنعت برق ایران در آستانه یک فروپاشی قرار گرفته و با عمیقتر شدن این بحران، تا سال ۱۴۱۴ ناترازی برق به ۳۷ هزار مگاوات خواهد رسید؛ عددی که میتواند کشور را با خاموشیهای گسترده و بحرانهای متعددی روبهرو کند.
زنگ خطر ناترازی برق در ایران سالهاست که به صدا درآمده، اما اکنون این صدا از همیشه بلندتر و نگرانکنندهتر است. در سال جاری، کشور با ناترازی ۱۵ تا ۱۷ هزار مگاواتی مواجه شده و این عدد ممکن است در نگاه اول تنها یک آمار باشد؛ اما معنای واقعی آن چیزی جز احتمال قطعی برق و مشکلات عظیم اقتصادی و اجتماعی نیست. پیشبینیها نشان میدهد اگر این روند ادامه یابد، تا سال ۱۴۱۴ ناترازی برق به ۳۷ هزار مگاوات خواهد رسید؛ عددی که میتواند کشور را با خاموشیهای گسترده و بحرانهای متعددی روبهرو کند.
همچنین ۸۵ درصد برق کشور از منابع فسیلی تولید میشود که بخش اعظم آن گاز است. این وابستگی، علاوه بر کاهش پایداری شبکه، خطرات زیستمحیطی را نیز به همراه دارد. سهم انرژیهای تجدیدپذیر و هستهای، تنها یک درصد است؛ عددی که با توجه به ظرفیتهای کشور، ناامیدکننده به نظر میرسد.
نیروگاههای فرسوده؛ قلبهای از کار افتاده
بیش از ۳ هزار نیروگاه فرسوده در کشور، مانند قلبهایی هستند که دیگر توان پمپاژ خون را ندارند. این نیروگاهها نهتنها با راندمان پایین کار میکنند، بلکه بخش زیادی از انرژی تولیدی آنها در طول مسیر از بین میرود. در حال حاضر، راندمان نیروگاههای کشور زیر ۵۰ درصد است، درحالیکه در کشورهای پیشرفته این رقم به بیش از ۶۰ درصد میرسد. به بیان ساده، ما برای تولید هر واحد برق، بیش از دو برابر استاندارد جهانی انرژی مصرف میکنیم.
همچنین از هر ۱۰۰ واحد برق تولیدی، حدود ۳۰ واحد آن در مسیر انتقال از دست میرود؛ یعنی نیروگاهها، نهتنها با راندمان پایین کار میکنند، بلکه شبکه انتقال فرسوده نیز ۳۰ درصد از برق تولیدی را تلف میکند. این تلفات، نتیجه سالها بیتوجهی به نوسازی زیرساختها بوده و این در حالیست که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، میزان تلفات شبکه کمتر از ۱۰ درصد است.
برنامه توسعه و چالش سرمایهگذاری
از سوی دیگر، برنامه هفتم توسعه، اهدافی بلند پروازانه از جمله کاهش سهم منابع فسیلی به ۷۸ درصد و افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر به ۱۰ درصد دارد؛ اما این برنامه، نیازمند سرمایهگذاری ۲۰ میلیارد دلاری است. در شرایطی که جذابیت سرمایهگذاری در صنعت برق به شدت کاهش یافته، تأمین این رقم، چالشی جدی است.
فقدان سرمایهگذاری؛ ریشه بحران
به نظر میرسد علت اصلی این بحران به کاهش سرمایهگذاری در صنعت برق بازمیگردد. در دو دهه گذشته، جذابیت سرمایهگذاری در این حوزه بهشدت کاهش یافته و سرمایهگذاران بهدلیل نبود حمایتهای کافی، ترجیح دادند از این حوزه فاصله بگیرند. نتیجه این بیتوجهی، نیروگاهها و شبکههای انتقالی است که بهآستانه فروپاشی رسیدهاند. این بحران هر روز عمیقتر میشوند و اگر اقدامی فوری صورت نگیرد، قطعی برق و مشکلات ناشی از آن، تنها بخش کوچکی از چالشهای پیشرو خواهد بود.
اکنون، صنعت برق ایران در آستانه یک فروپاشی است؛ اگر امروز اقدامی نکنیم، فردا بسیار دیر خواهد شد. اما راهحل چیست؟ آیا برنامههای توسعه میتوانند ناجی این وضعیت شوند، یا بحران همچنان سایه خواهد افکند؟