یکی از عوامل کلیدی که ظهور تنشزدایی را تسهیل کرد، این واقعیت بود که خطوط جغرافیایی رویارویی ابرقدرتها در اروپا، با وجود خصومت شرق و غرب و ادامه خطر جنگ هستهای راکد شده بود.
همانطور که نیکسون در نامهای به وزیر دفاع خود «ملوین لرد» نوشت: «ما باید بپذیریم که اتحاد جماهیر شوروی منافعی دارد؛ در شرایط فعلی ما نمیتوانیم آنها را در تعریف شرایط خویش در نظر نگیریم. ما نباید هیچ شکی برای رهبری شوروی باقی بگذاریم که انتظار داریم آنها رویکرد مشابهی را در قبال ما اتخاذ کنند.برای رهبران شوروی، به لطف پیشرفتی که در ساخت و افزایش زرادخانه هستهای کشورشان بهدست آورده بودند، اکنون امکان مذاکره با ایالاتمتحده بهعنوان یک [قدرت] برابر وجود داشت.
کیسینجر گفت که هدف دولت نیکسون «بهبود امکانات سازگاری» با مسکو و در عین حال افزایش فضای دیپلماتیک واشنگتن برای مانور بود. بهطور خاص، هدف همانا کاهش درگیریها با شوروی در مناطق حاشیهای و ایجاد جایگزینهایی برای درگیری در مهمترین مناطق بود. بنابراین نیکسون در سخنرانی تحلیف خود در سال۱۹۶۹ اعلام کرد که دوران او «دوران مذاکره» خواهد بود.
سپس دو طرف با مجموعهای از «اصول اساسی» که روابط آنها را هدایت میکرد، موافقت کردند و در نهایت توافقنامههای مهم کنترل تسلیحات را در زمینه دفاع موشکی و سلاحهای هستهای و همچنین توافقنامههای تجاری جدیدی امضا کردند که به غلات شوروی اجازه سرازیر شدن به ایالاتمتحده را میداد.
برخی از محققان ارتباط تنشزدایی را با روابط ایالاتمتحده و چینِ امروز نادیده میگیرند. آنها استدلال میکنند که تلاشهای نیکسون – کیسینجر مناقشه با اتحاد جماهیر شوروی را یکبار برای همیشه حل نکرد. بهطور حتم، حکومتداری آمریکا در این دوران ناقص و ناپایدار بود. این غیرقابلانکار است که روابط ایالاتمتحده و شوروی با حمله نیروهای شوروی به افغانستان در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر و حتی در اوایل دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان بدتر شد. اما نادیده گرفتن تنشزدایی از این طریق یک تحلیل تاریخی سطحی است.
آنچه نیکسون و کیسینجر به راه انداختند نهتنها بهخودیخود، بلکه برای تلاشهای بعدی که به پایان جنگ سرد کمک کرد نیز مهم بود. اقدام آنها همچنین خطر جنگ را در طول دهه۱۹۷۰ کاهش داد.
حکومتداری نیکسون و کیسینجر در بسیاری از جبههها بهدلیل دوگانگی و گاهی اوقات بیاعتنایی آشکار به حقوق بشر مورد انتقاد منصفانه قرار گرفته است، اما تلاشهایی که ایالاتمتحده در آن سالها برای تثبیت روابط با اتحاد جماهیر شوروی و در نتیجه کاهش خطر جنگ ابرقدرتها انجام داد، یکی از مواردی بود که به رفاه جهان کمک قابلتوجهی کرد. شایانذکر است که با امکانپذیر ساختن توافقنامه ۱۹۷۵ هلسینکی، تنشزدایی تعهد مشترک به حقوق اساسی بشر در مقیاس جهانی را نیز ممکن ساخت. ویژگیهای کلیدی که تنشزدایی را در این سالها تسهیل کرد، شامل سطحی از حمایت سیاسی داخلی از هر دو طرف، شناخت مشترک اینکه پتانسیل دستاوردهای آینده از طریق ابزارهای نظامی محدود است و اذعان به منافع متقابل در کاهش خطر جنگ و هزینههای همواره آماده برای آن میشود. اینکه آیا چنین شرایطی در دهه آینده بین ایالاتمتحده و چین ایجاد خواهد شد یا خیر نامشخص است.