جبهه اصلاحات ايران با صدور بيانيه اى در واكنش به فاجعه معدن ذغال سنگ و مرگ شهادت گونه دهها کارگر شریف و زحمتکش اين معدن، ضمن ابراز همدردی با خانوادههای داغ دیده و ملت ایران، خواستار معرفى مقصران این حادثه تلخ به ملت و پاسخگو كردن آنها در پیشگاه دستگاه قضا شد و در عين حال بر نقش و تأثير تشکل های مستقل کارگری در پیشگیری و پیگیری این رویدادها تأكيد ورزيد.
در اين بيانيه آمده است:
فاجعه معدن ذغال سنگ طبس و مرگ شهادتگونه دهها کارگر شریف و زحمتکش اين معدن که موجب سوگواری خانوادههای آنان و جریحه دار شدن احساسات ملت ایران شد، نه اولین و نه آخرین حادثهای است که در محیطهای کار ناامن و سود محور رخ میدهد. این بار اما فاجعه، درست در جایی رخ داد که پیشتر هشدارهای لازم را دریافت کرده بود و عملکرد درست و به موقع مسئولان و دستگاه های ذیربط میتوانست مانع این رخداد تلخ شود.
بررسی و رسیدگی به جنبه های مختلف این حادثه و دیگر رخدادهای مشابه که امروز به مطالبه ملی تبدیل شده است، نیازمند یک نگاه بیطرفانه و انسان گرا است و امیدواریم که این بار هیاتهای رسیدگی بدون در نظر گرفتن منافع اشخاص و جریان های خاص و با شفافیت هر چه تمامتر مقصران این حادثه تلخ را به ملت معرفی و در پیشگاه دستگاه قضا، پاسخگو کنند، اما این تجربه گزاف ثابت کرد که وجود نهادها و تشکلهای مدنی مستقل و واقعی کارگری در پیشگیری و پیگیری این رویدادها تا چه حد می تواند موثر واقع شود.
متاسفانه در حالی که در بیشتر کشورهای جهان تشکلهای کارگری و کارفرمایی روز به روز تقویت شده و مطالبات خود را با حمایت دولتها و در قالب پیمان های دسته جمعی، به قواعد حقوقی الزام آور تبدیل کرده اند، در ایران اما به رغم وجود بسترهای لازم و کافی در قوانین جاری اعم از قانون اساسی، قانون تجارت، قانون کار، قانون مدنی و امثال آن، قوای سه گانه کشور به ویژه قوه مجریه و در راس آن دولتها، با تضعیف تشکل های موجود و یا با ایجاد مانع برای شکل گیری تشکلهای مستقل، شرایطی را فراهم آورده اند که امروز بسیاری از کارگران مشاغل از جمله کارگران معادن، فاقد تشکل، نماینده و سخنگوی رسمی و قانونی برای مذاکره و احقاق حقوق حداقلی خود هستند.
این نقصان در کنار عزل و نصب مدیران نالایق، سودجو و غیرمتخصص که تنها معیار گزینش آنها وابستگی به کارفرمای دولتی و رانت است، شرایطی را به وجود آورده که کار در معدن که به لطف دانش، تکنولوژی و تجربه بشری در همه جای جهان به عنوان یکی از شغلهای استاندارد شده با ریسک قابل قبول شناخته میشود، در ایران و در سایه فقر، مدیریت و ابتدایی ترین الزامات و تجهیزات، به یک کابوس برای کارگران تبدیل شده است.
مدیران رانتی، با بیتوجهی عمدی به نیروی کار مولد و امنیت شغلی آنان و عدم رعایت موازین “کار شایسته” که رعایت آن جزو الزامات حقوقی و پذیرفته شده بین المللی است، از طریق امضای قراردادهای بیضابطه و موقت با دستمزدهای ناکافی، در بدترین شرایط اقتصادی کشور، شریف ترین نیروهای مولد را با قراردادن در معرض انواع خطرات و حوادث شغلی، به تبعیت بی چون و چرا از خواستههای سودجویانه خود واداشتهاند، به طوری که کارگران نه قدرتی برای تغییر شرایط دارند و نه صدایی برای رساندن اعتراض خود به گوشهای شنوا.
جبهه اصلاحات ایران ضمن ابراز همدردی با خانوادههای داغ دیده و ملت ایران، با تاکید بر حق همه کارگران و شهروندان برای داشتن یک زندگی آبرومندانه و درخور شأن و کرامت انسانی، توجه دولت و همه نهادهای مسئول به ویژه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را به توسعه دوباره سیاست “سه جانبه گرایی” (توافق بر سر منافع مشترك ميان كارگر، كارفرما و دولت) و تقویت تشکلهای کارگری جلب می کند.